برخی آن را یک فاجعه میدانند درحالی که عده ایی دیگر فقط از کنار آن رد میشوند. این واقعا یک معضل در مصر است که میتواند با درجه و شدت متفاوتی هر کسی را درگیر کند، مثل یک بیماری مسری کهدر دهه اخیر در خیابانهای این کشور شیوع پیدا کرده؛ آزار و اذیت جنسی. آمار نشان میدهد که 98 درصد از زنان خارجی و 83 درصد از زنان بومی آزار جنسی را تجربه کرده اند. و براساس تحقیقی که یو. ان. در 2008 انجام داد، در این آمار مبالغه نشده است، بطوری که هر زنی که در خیابان های مصر قدم زده باشد آن را تأیید می کند. به راستی چرا آمار آزار جنسی در مصر به چنین مرزی رسیده است؟
در دوره جمال عبدالناصر آزادی اخلاقی بوجود آمد اما بازگشت به مذهب نیز اتفاق افتاد. در همین راستا مردم برای تطبیق دادن خود با جامعه محافظه کار و پذیرفته شدن در آن به حجاب روی آوردند. این محافظه کاری بالای مذهبی مردسالاری را که جزئی از سنت گرایی ست به همراه آورد. تغییری که ظاهرا در سرنگونی حکومت بی تاثیر نبود، هرچند ریشه های آن به چند قرن قبل نیز باز میگردد.
احتمالا آزار جنسی اکنون راهی برای اعمال برتری مردان و در ضمن انتقال این پیام به زنان است: «به آشپزخانه برگردید».بله آزار جنسی سلاحی برای حفظ سنت گرایی مذهبی در قرن 21 است. اگر وقتی از خانه بیرون میروید و یا سوار وسایل نقلیه عمومی میشوید مدام متلک بشنوید یا سنگینی نگاههای هوس آمیز هر مردی که از کنارتان رد میشودحس کنید، حتما قبل از بیرون رفتن از خانه بیشتر فکر می کنید.
در این زمینه عوامل دیگری جز محافظه کاری دخالت دارند از جمله شرایط اقتصادی ضعیف که باعث می شود جمعیت مردان جوان از بدست آوردن شغل و ازدواج ناامید شده و در نتیجه نیاز جنسی خود را با آزار دادن زنان در خیابان بروز دهند. عامل دیگر در این زمینه حرکت سریع جامعه عمیقا محافظه کار مصر به سمت غرب زدگی بود که آن را با انتقال شتابزده از فرهنگ تفکیک جنسیتی خود به فرهنگ بی بندوباری رسانههای غربی مواجه کرد. شاید فکر کنید که بخشی از آزارهای جنسی خیابانی مربوط به نوع پوشش زنان است ولی باید بدانید که زنان محجبه نیز از این آزار در امان نبودهاند. ظاهراً این آزار ربطی به نوع پوشش ندارد. در این کشور زنان در حقیقت مانند تکه ای گوشت هستند که توسط شکارچی گرسنه ایی قاپیده میشود.
بهرحال انگیزه آزاردهندگان جنسی هرچه که باشد، محافظه کاری مذهبی کمکی به حل مشکل نمیکند. از دیدگاه این محافظه کاران مذهبی کارهای یک زن تأثیر زیادی بر خانواده او میگذارد. او میتواند به آسانی شرف خود و متعاقبا خانواده اش را لکه دار کند. او باید مراقب باشد جوری رفتار نکند که خون به پا شود. همین باعث میشود که زنان از گزارش دادن اینگونه سوءاستفادهها خودداری کنند، مبادا که سرزنش شوند. برای مثال نوحا رشدی زنی که برنده رای دادگاه بر علیه آزاردهنده جنسی خود شد، در یک برنامه تلویزیونی مورد انتقاد بینندگان قرار گرفت و چندین تهدید دریافت کرد. جرم او این بود که قدم به خیابان گذاشته بود، توسط یک راننده کامیون مورد آزار قرار گرفته و مجروح شده بود و در نهایت جرات کرده بود در این باره شکایت کند.
در مصر قانونی وجود دارد که آزار جنسی را ممنوع میکند ولی نه سیستم قضایی و نه مذهب محافظه کار هیچ کدام هنجارهای اجتماعی این کشور را مشخص نمیکنند. ولی آیا با پاک کردن صورت مسئله، مشکل حل میشود؟ سنتگرایی نیز از یک سو خود عامل این ظلم بر زنان است و از سوی دیگر مانع از شکایت از آن میگردد، یک دور کاملا باطل. دو راه بیشتر وجود ندارد، یا باید آگاهی مردم را در برابر این مذهب محافظه کار بالا برد و به آنها آموزش داد که زنها نیز انسان هستند، و یا اینکه براساس مذهب اسلام ادعا کرد که زنها باید برای در امان ماندن از چنین مسائلی، در خانه بمانند. اگر زنی برای خرید به بقالی برود مرتکب جرم بزرگی شده چرا که عمداً خود را در معرض هوس سیری ناپذیر مردان قرار داده است.
در نتیجه میتوان گفت که این محافظه کاری مذهبی ست که خود در عین حال هم عامل ظلم بوده و هم بعنوان راه حل درست و سیاست صحیح تقدیر میشود.
کوثر کاظمی