میگویند عشق به خدا زیربنای همه اخلاقیات است. اگر اینطور است پس اخلاقیات آتئیست ها از کجا میآید؟ هولباخ، کندوسه و دالمبرت همگی بعنوان درستکارترین انسانها شناخته شده و آتئیست بوده اند. بنابراین اخلاقیات آنها باید زیربنای دیگری جز عشق به خدا داشته باشد. توماس جفرسون به توماس لاو، سیزدهم ژوئن، 1814
هنوز به سوالهای اپیکورس پاسخی داده نشده. آيا خدا میخواست جلوی شیطان را بگیرد ولی نتوانست؟ پس او ناتوان است. آيا میتوانست ولی نخواست؟ پس او بدخواه است. آیا هم میخواست و هم میتوانست؟ پس شیطان از کجا آمده است؟ دیوید هیوم
کلمه خدا باید از ادبیات همه آنهایی که میخواهند حرفشان فهمیده شود، حذف گردد. چرا که این حرفهای مهمل از روی نادانی و فقط برای راضی کردن عامه گفته شده است و اینقدر بیهوده و بی اساس است که نمیتوان آن را در عمل تجربه و یا به شیوههای علمی مطالعه کرد. بارون هولباخ، منظومه طبیعت
همیشه مردم را فریب داده اند که تجربه و علم را رها کرده و به دنبال خیالات بروند. تصوری که انسان از خدا برای خود میسازد برگرفته از تصویرهایی ست که او قبلا آنها را در طبیعت دیده است. خارج از طبیعت چیزی نیست و نمیتواند باشد. طبیعت همه چیز را در برمیگیرد. هولباخ، منظومه طبیعت
طبیعت خودش را بوجود آورده و ساخته است و حرکتش در نتیجه بوجود آمدنش بوده است. طبیعت در درون خود تمام راهکارهای مورد نیاز برای کسانی را دارد که میخواهند با صبر و حوصله قوانینش را تحقیق و بررسی کنند. بارن هولباخ، منظومه طبیعت
اگر به آغاز برگردیم حتما خواهیم دید که ریشه بوجود آمدن خدایان در ترس و نادانی بوده است. توهم و اشتیاق انسان خدایان را آراسته جلوه داده، ضعف او آنها را پرستیدنی کرده تمایلش به باور کردن خدایان را حفظ کرده، رسوم و ظلم انسان آنها را حمایت کرده و در نهایت کور بودن او به خدایان خدمت کرده. بارون هولباخ، منظومه طبیعت
پس آیا انسان به خدایی نیاز دارد که او را نمیشناسند، یک قانونگذار نامرئی که از دینهای مرموز و ترسهای انسان آمده تا به او یاد دهد که حرکتش به سوی مرگ است، برای حفظ سلامتیش باید تلاش کند، برای بدست آوردن محبت دیگران باید به آنها خدمت کند و برای اینکه از پس کینه و نفرت دیگران برآید باید شیطان صفت باشد. خیر، انسان به این چیزها نیازی ندارد. او کافی ست بداند که نباید احساساتی را که برای خودش ناخوشایند است در دیگران بوجود آورد. بنابراین احساس و تفکر فقط برای این است که او بفهمد برای خودش و دیگران چه کاری باید انجام بدهد. زیربنای همه اخلاقیات این است: دیگران نیز همانگونه احساس می کنند که من میکنم. بارون هولباخ، احساس خوب
بهرحال خدا چه وجود داشته باشد چه نداشته باشد، برای این آمده است که فرق بین حقیقت و خیال رو مشخص کند. دنی دیدرو
ملتی که تصور می کند به جای قانون خوب، باور به وجود خداست که باعث می شود مردم درستکار باشند، بنظر من ملتی رشد نیافته است. دنی دیدرو
اگر میخواهی خدا را باور کنم، باید کاری کنی که بتوانم او را لمس کنم. دنی دیدرو
بشر نجات پیدا نخواهد کرد تا روزی که آخرین پادشاه با روده های آخرین کشیش به طناب آویخته شود. دنی دیدرو
اگر انسان خودش فکر نکند تنها راهی که برایش میماند این است که سرش پرشود از افکاری که از مادربزرگها، مادرها و کشیش ها به او رسیده است. با این روش احتمال درست بودن افکار در حد شانس میماند در حالی که اگر انسان خودش فکر و بررسی کند، هم شانس و هم شواهد به او کمک می کند تا در مسیر درست قرار بگیرد. آنتونی کولین
خدایی وجود ندارد. پرسی شلی، شوهر خالق فرانکشتاین، مری شلی دختر نویسنده فمینیست مری والستون کرافت و فیلسوف آتئیست ویلیام گودوین. ضرورت آتئیسم، 1811
خداوند موجودی ست که با اعتماد به نفس و نقابی که به چهره دارد جهل انسان را از او پنهان میکند. در متون دینی قائل شدن جنبه های انسانی برای خدا بوضوح نمایان است. انسان ها در حقیقت به خود نماز میگزارند و خود را سجده میکنند چرا که پدر آسمانیشان همین را به آنها یاد داده است. پرسی شلی، ضرورت آتئیسم
اگر خداوند سخن می گوید پس چرا جهان قانع نشده است؟ پرسی شلی، ضرورت آتئیسم
هر بار که میگوییم خدا دلیل پدیده ای بوده است، درحقیقت نقش طبیعت را در ايجاد آن نادیده میگیریم. پرسی شلی، کوئین مآب، 1813
آتئیسم فقط در بین نوابغ و دانشمندان دیده میشود. اما هر ذهنی باید آگاه شود که هیچ شاهد و مدرکی از وجود خدا در دست نیست. پرسی شلی، ابطال خداپرستی، 1814
ادیان زمین را برای شیاطین، جهنم را برای انسانها و بهشت را برای بردگان میخواهند. پرسی شلی، ابطال خدا پرستی 1814
جمع آوری شده توسط : فرانک کاظمی