فرانسه مهد تمدن مدرن اروپاست که در آن سکولاريسم، فرهنگ، هنر، تحصیل، آزادی و برابری که ما امروز از آن لذت می بریم و حتی لائیسیم که گاهی به مذاق ما خوش نمیآید، همه و همه توهین به آیین اسلام بحساب می آید.
اشتباه فرانسه این بود که بجای نظارت بر نقشه خاورمیانه و از میان برداشتن قومیت ها، با همکاری انگلستان به غارت آنچه زمانی امپراطوری عثمانی نام داشت، پرداخت و با این کار باعث آشفتگی در خاورمیانه شد.
فرانسه همچنین از 1954 تا 1962 دست به جنگی خونین برای استعمار زدایی در الجزایر زد که 250 تا 300 هزار کشته مسلمان عرب بر جای گذاشت. مرگ صدها هزار انسان که شعلههای خشم و انتقام را برمی افروزد.
فرانسه آنجا را ترک کرد زیرا آنها دیگر ما را آنجا نمیخواستند. نباید این اشتباه را دوباره تکرار کرد. نمیتوان یک قوم را به اجبار نگه داشت اگر تمایل و تعهدی برای همسان شدن با ما نداشته باشد. اشتباه دیگر فرانسه این بود که اجازه داد میلیونها مسلمان وارد این کشور شوند حال آنکه اکثر آنها بخاطر اختلاف فرهنگی هیچ انگیزه ای برای همسان شدن با ما نداشته و نتوانستند جزئی از جامعه بشوند. اینها همه خطر و تهدید است. چاره ای جز این نیست که ما در کشور خود مالک و صاحب اختیار باشیم و مهاجران از ما تبعیت کرده و یا حداقل وانمود به این کار کنند، وگرنه درهای خروج به روی آنها باز است.
فرانسه همان بازی را با مسلمانان در آسیای میانه و آفریقای شمالی دنبال کرد که آمریکا در یوگسلاوی سابق. هر دو کشور طی دوره هایی به مسلمانان کمک کردند و در دوره های دیگر آنها را کشتند و این دوره ها را باز تکرار کردند. مسلمانان فقط کشتن ها را به خاطر سپردند و کمک ها را فراموش کردند که البته قابل درک است.
من هم اگر یک مسلمان مغرور و متعصب بودم و میدیدم که فرانسه و دیگر کشورهای غربی در کار ما مداخله می کنند، کشورهای مسلمان نشین را بمب گذاری کرده و بعد برای ما از دموکراسی، آزادی و حقوق بشر دم میزنند، نیشخند میزدم و سپس تعدادی کودک تربیت میکردم تا در جوانی به فرانسه رفته و به خود بمب ببندند و حتی بازی حلال و حرام راه می انداختم که ریختن خون مردم خوک خوار به نام الله حلال باشد.
در حقیقت این ما هستیم که باید یاد بگیریم دست از تربیت کردن مردم جهان برداریم، سرمان به کار خودمان باشد و اجازه دهیم که آسیای میانه راه خود را برود و مشکلاتش را حل کند همانطور که ما این کار را کردیم.
اصلا جهانی شدن ایده ی خوبی نیست و فرانسه نباید اهمیتی به آن بدهد. اکنون دوره تعدد و تنوع رسیده، تنوع در انتخاب راههای زندگی و حتی مرگ وگرنه آنها همچنان به حمله های تروریستی علیه ما ادامه خواهند داد.
دفتر مجله شارلی ابدو از آن رو مورد هدف قرار گرفت که به خود اجازه داده بود اسلام را مسخره کرده، کاریکاتور پیامبرش را بکشد و مسلمانان را احمق بنامد. تصور کن که مسلمانان تندرو که تعداد زیادی از آنها در خاک ما زندگی می کنند، این مجله را بخوانند.
آنها سالن نمایش بتکلان را نیز مورد هجوم قرار داده و باعث قتل عام مردم شدند و هدف بعدی آنها استادیوم فوتبال فرانسه بود که به لطف نیروهای امنیتی جلوی آن فاجعه گرفت شد.
جشن آتش بازی 14 جولای، روز ملی فرانسه که یادبود انقلاب فرانسه و دستاوردهای آن برای اروپاست نیز به خاک و خون کشیده شد.