“تئیسم” یعنی باور داشتن به یک خدای واحد یا خدایان. انسان های با اعتقاد معمولا بخاطر ارزش ها و اصول یک سیستم خدا پرستانه اعتقاد می آورند: این یک نوع طرز فکر یا ایدئولوژی است. ایدئولوژی یا طرز فکرهای خدا پرستانه و تئیستی معمولا به عنوان دین و اعتقادات شناخته میشوند. در بسیاری از ایدئولوژی ها از پسوند ایسم در پایان کلمه استفاده می شود؛ به عنوان مثال لیبرالیسم، سوسیالیسم و کمونیسم. اما در آتئیسم تنها ایسم پایانی کلمه از ریشه ی کلمه ی تئیسم گرفته شده است؛ آ اول کلمه معنی کلمه را منفی می کند و معنی نفی و نبود وجود باور به خدا را به کلمه ی آتئیسم می دهد. در نتیجه “آتئیسم” کاملا از معتقد یا دین دار بودن به دور است.
بر خلاف تئیسم، آتئیسم یک سیستم خداپرستانه نیست و همین می تواند ختم این مقاله باشد، ولی خداپرستان و دین داران به این راضی نمی شوند. ممکن است به مواردی که در آتئیسم و ادیان مشترک است اشاره کنند: دیندار ها مساجد و کلیساها را تشکیل می دهند، آتئیست ها انجمن ها را. مساجد و انجمن های آتئیستی در بین اعضای خود سمت های رسمی مختلف را تعیین می کنند. اعضای مساجد کمک مالی می کنند یا نذری می دهند و اعضای انجمن آتئیستی پول حق عضویت خود را می دهند؛ مساجد به مردم خدمت رسانی می کنند و انجمن های آتئیستی جلسه می گذارند. تجمعات مذهبی و انجمن های آتئیستی هر دو به پیروان خود اهمیت و ارزش قائلند.
مشکل این است، این ها فقط شباهت های ظاهریست. اگر بخواهند آتئیسم را یک دین به حساب بیاورند، باید حزب های سیاسی و باشگاه های تنیس را هم دین به حساب بیاورند. این کاملا پوچ و چرند است!
یک سازمان آمریکایی بخشی از کار خود را تعیین کردن این می داند که کدام گروه دین محسوب می شود و کدام گروه دین نیست، و آن هم سازمان بین المللی سرویس سود سهام آمریکاست(IRS). در آمریکا ادیان معادلات مطلوبی دریافت می کنند، به همین دلیل سازمان IRS از دادن این مزیت ها به انجمن هایی که عینا دین به حساب نمی آیند دوری می کند. در نتیجه سازمان IRS بر اساس یک سری معیار های از پیش تعیین شده برای تشخیص دین بودن یا نبودن یک گروه استفاده می کند. لیستی از معیار های اصلی و اولیه ای که برای مورد صلاحیت قرار گرفتن گروه های آتئیستی استفاده می شود را در ادامه خواهید دید:
ماهیت قانونی متمایز (بعضی از گروه های آتئیستی ماهیت و حضور قانونی دارند).
شناخته شده بودن عقاید و شکل پرستش (هیچ هیچ گونه عقیده و پرستشی).
دولت کلیسایی مشخص و متمایز (هیچ نوع آن).
نظریه های رسمی در اصول تعالیم (هیچ شکلی از نظریه).
پیشینه تاریخی معین (هیچ گونه تاریخ مذهبی).
عدم عضویت در کلیسا و یا هر فرقه ای (میتوانند با اعضای گروه های آتئیستی در ارتباط باشند).
منصوب کردن وزیر (هیچ نوع وزیری).
وزرای منصوب که دورههای خاصی را گذرانده باشند (هیچ دوره تحصیلی).
ادبیات خاص (هیچ نوع ادبیاتی که مربوط به گروهی خاص باشد).
خدمات مذهبی سازمان یافته (هیچ نوع خدمات مذهبی).
مدارس یکشنبه برای تعالیم مذهبی به جوانان (هیچ گونه تعلیم به جوانان).
مدارس برای آماده سازی اعضا (هیچ مدرسه آتئیستی).
فقط یک نوع معیار قابل اجرا برای آتئیست ها (که انواع احزاب و گروه ها در آن جا داشته باشند).
تا اطلاع ثانوی هیچ گونه معافیت از مالیات مذهبی برای گروههای آتئیستی در نظر گرفته نشده است.
ممکن است برای خدا باوران سوال ايجاد شود که چرا آتئیست ها به خود زحمت دور هم جمع شدن میدهند تا در مورد خدایی که باوری به آن ندارند، صحبت کنند. چندین دلیل برای اینکار وجود دارد ولی هیچ یک از این دلایل مربوط به صحبت کردن در مورد خدایی که باورش ندارند، نیست. بلکه یک دلیل عمده آن در کشورهای مذهبی، یافتن فرصتی برای ارتباط اجتماعی با افرادی ست که گرفتار باورهای مذهبی نیستند.
در بسیاری موارد آتئیست ها برای ایستادن در برابر تعصب های مذهبی و تلاش برای جلوگیری از ورود این تعصبات به مدارس و سیستم قانونگذاری و همچنین برای کم کردن نفوذ کلیسا در دولت، تلاش میکنند. واضح تر بگویم، آتئیست ها هیچ عقیده خاصی ندارند، هیچ خدایی، معبودی، کتاب مقدسی، ارزشهای مشترکی و نه هیچ تعصبی. آنها هیچ روحانی ایی، مدرسه ای یا مکان مقدسی ندارند. تنها چیز مشترک بین آنها عدم باور به وجود خداست. پس چرا مذهبی ها معمولا تلاش می کنند نشان دهند که آتئیسم یک دین است؟ ما نمیدانیم، این را باید آنها پاسخ بدهند. شاید این تلاشی ست برای پایین کشیدن آتئیسم در سطح یک مذهب، مشتی عقاید بی اساس در چشم اندازی که عقیده مبنای ایمان است. که در این صورت باز آنها سخت در اشتباهند.