شما میگویید صلح ولی سوریه چیز دیگری روایت می کند.
اتفاقات اخیر در سوریه بی شک نگران کننده است. اگر شایعات در مورد سلاحهای شیمیایی درست باشد، هیچ انسان زنده ایی روی کره زمین از آن بی تاثیر نخواهد ماند. مساله سوریه یکی از پیچیده ترین تعارضات اخیر بوده است. من خودم هنوز وضعیت را درک نکرده ام ولی یک چیز را میدانم: هر دو طرف وقتی دشمن را میکشند، فریاد میزنند «الله اکبر». من از شنیدن این جمله که اسلام دین صلح است خسته شده ام. انگار مسلمانان میخواهند با تکرار این جمله برای خود و دشمنانشان، به خود تلقین کنند که این حرف واقعیت دارد. و البته وقتی آدم چیزی را مرتب تکرار و به خود تلقین میکند، آنرا واقعیت میپندارد. اگر اسلام به راستی دین صلح بود، میبایست تأثیری از جنس صلح و آرامش بر پیروانش میگذاشت، حال آنکه می بینیم اسلام الهام بخش خشونت بوده و اکثر جنگها امروزه در کشورهای مسلمان رخ میدهد. بهر حال آنها این قساوتها را به اسم اسلام انجام میدهند. سوال این است که چگونه اسلام دین صلح است وقتی که پیروانش اینگونه به سرعت آماده جنگ هستند.
در حال حاضر ده درگیر نظامی با آمار سالانه بیش از هزار کشته در جریان است که نه تای آنها در کشورهای مسلمان بوده و تنها جنگ موجود با آمار یکسان که ربطی به اسلام ندارد، جنگ مواد مخدر در مکزیک است. اگر اسلام دین صلح بود، پیروانش میبایست از خونریزی شرم میکردند، حال آنکه اسلام در عمل چیز دیگری نشان داده است. فرقی نمی کند که مسلمان درست بگویند یا اشتباه، آنها بهرحال همیشه در جنگ هستند. البته در اینجا فقط درگیریهای با آمار بیش از هزار کشته در سال در نظر گرفته شده است، و اگر درگیریهای با آمار کمتر از هزار کشته در سال را هم به آن اضافه کنیم، آمار جنگهای مسلمانان از این نیز بالاتر میرود.
ظاهرا عامل این «صلح» محمد است و خشونت موجود در ذات اسلام از پیامبرش ریشه میگیرد. محمد جنگ سالاری که در بیش از 20 نبرد درگیر بود و بخاطر قتل عام مردان بنی قریظه (قبیله ایی یهودی در مدینه) مورد انتقاد شدید است. او همه مردان این قبیله که تعدادشان بین 600 تا 900 نفر بوده، کشت و زنان و کودکانشان را به اسارت گرفت. اینها نمیتواند رفتار یک پیام آور صلح باشد و طبیعی ست که اگر کسی بخواهد بر اساس سیره پیامبر عمل کند، چنین زوایای تاریکی از وجود انسان را نمایش بدهد. من فکر میکنم همه ما با جنبه های دیگری از شخصیت محمد آشناییم که برای مسلمانان تابو ست. آنها چگونه می توانند چنین مردی را تکریم کنند در حالی که میدانیم اگر او امروز زنده بود، حتما منفورترین مرد روی کره زمین میبود. آیا این چیزی در مورد اسلام به ما نمیگوید؟
یکی از بزرگترین مردانی که تا کنون پا به کره زمین گذاشته، فرانسوا ولتر است. آزاد اندیشی که تن به بردگی ادیان نداد، حتی در روزگاری که روگردانی از دین میتوانست مرگی هولناک همراه داشته باشد. او نمايشنامه ایی در مورد پیامبر اسلام بنام ماحومت نوشت. این نمایشنامه به داوری بنفع و تعصب مذهبی در رابطه با دستور محمد برای قتل مخالفان میپردازد. وقتی از او پرسیدند چرا این نمایشنامه را نوشته است، با ظرافت و تسلط باشکوه کلامش پاسخ داد : این نمایشنامه را در مخالفت با بنیانگذار فرقه ای متوحش و دروغین نوشته ام که میتوان به درستی آنرا بعنوان خشونت ظالمانه یک پیامبر دروغین ثبت کرد.
ولتر داشت در سال 1741 در مورد تعصب دینی به ما هشدار میداد، اگر ما فقط گوش داده بودیم.
آنکه را امروز میتوان سرزنش کرد، پیروان متعصب اسلام است. دستیابی به صلح جهانی زمانی ممکن میشود که آخرین فرد از دین اسلام خارج شده باشد. هدف مشخص هر مذهبی سلطه یافتن بر جهان است. هرچند سایر ادیان اسلحه ها را زمین گذاشته اند ولی اسلام مشخصا بر برداشتن اسلحه و آماده جنگ بودن تاکید دارد.
از قبل میدانم که منتقدین من خواهند گفت : «این سیاستمداران هستند، ربطی به اسلام ندارد.» «رهبران کشورها این کارها را میکنند.» «آنهایی که این کارها را میکنند مسلمان واقعی نیستند.» «آنها قرآن را بر اساس منافع خود سوءتفسیر کرده اند.»
چه مزخرفاتی. این حرفها زمانی میتوانست درست باشد که فقط یک کشور درگیر این آشوبها باشد، حال آنکه اکثر قریب به اتفاق کشورهای مسلمان درگیر خشونت و نزاع هستند. اینکه بگوییم اسلام خشونت را رواج نمیدهد مثل این است که بگوییم هروئین اعتیاد نمیآورد. شواهد بر علیه چنین ادعاهایی ست. لطفا غرب را هم داخل این موضوع نکنید. کسی نمیتوانست شما را مجبور به بمب گذاری در مدارس و کتابخانه ها کند، اگر خواست خودتان نبود. من نمیگویم که غرب بی عیب و نقص است، حرف من این است که مسولیت لعنتی کارهایتان را بعهده بگیرید و انگشت اشاره تان را از روی این و آن بردارید.
اسلام در بهترین حالت مانند پدری دائم الخمر است. او ساعت دو نیمه شب به خانه میآید و همسر و فرزندانش را کتک میزند،از آنها سوءاستفاده میکند و شکنجه شان میدهد، دار و ندارشان را میفروشد تا الکل بیشتری بخرد و سپس هقهق کنان از آنها معذرت خواهی می کند و قول میدهد که آخر هفته آنها را به باغ وحش خواهد برد، فقط برای اینکه بتواند چرخه خشونتش را روز بعد از سر بگیرد. بله بارقههایی از نور و مهربانی هم در قرآن و اسلام وجود دارد که البته با خشونت مطلق هولناک پوشیده شده است.
– فرانک کاظمی