با نگاهی دقیق تر به بهشت اسلام، میتوان دین را بهتر شناخت. بهشت اسلام برای مردم فقیری که در شرایط سخت عربستان زندگی میکردند، طراحی شده است. آنها از گرما عرق میریختند، غذا و آب اندکی داشتند و گاهی تنها سرمایه آنها چادری بود که در آن زندگی میکردند. این بهشت چیزهایی را به آنها میداد که در رویاهایشان میدیدند.
سکس بی حد و مرز
یک مرد در بهشت حرمسرای از باکره های همیشه آماده (72 باکره بر اساس حدیث ترمذی) دارد که هرگز دست هیچ مردی به آنها نخواهد رسید. برای زنان اما چنین حرمسرایی از مردان وجود ندارد، آنها در عوض خدمتکارانی دارند که تعدادشان تا 80 هزار میرسد (باز بر اساس حدیث ترمذی). شوهر میتواند با هر یک از این خدمتکاران که بخواهد سکس کند و اطمينان داده شده است که توان جنسی و شهوت او هرگز فروکش نکند. و اگر این همه میل و توان جنسی عرق مرد را درآورد، این عرق چون عطری خوشبو خواهد بود.
غذای بسیار فراوان و خوشمزه
در بهشت نهرهایی از آب، شیر و عسل جاری ست. باغهای میوه بویژه خرما و انجیر، ضیافت های مجلل که در آن هر غذایی طعم جدیدی دارد. محدودیتی در نوشیدن شراب نیست و این شراب مستی نمیآورد.
فضایی آرام و آسوده
بهشتیان بر سکوهای مزین شده با طلا، نقره و مروارید تکیه میزنند، با درختانی بلند و فواره هایی خنک، دشتهای پر سایه، کوههای ساخته شده از مشک و دشتهایی از مروارید و یاقوت.
ثروت بی حد و حصر
همه با جامه های فاخر، جواهرات گرانقدر و عطرهای نفیس بر تخت های تزئین شده با طلا و سنگهای قیمتی تکیه زده و در ظروفی بسیار گرانبها غذا میخورند.
جدا از عملی بودن تمام این وعده های بهشتی، آیا تمام آنچه انسان برای خوشبخت شدن لازم دارد همین است؟ بهشت اسلام برای من بیشتر شبیه جهنم است. ما از 1400 سال پیش تا کنون، بسیار در مورد این که چه چیز واقعا انسان را خوشحال می کند آموخته ایم، که شامل افراط در خوردن و سکس نیست، حتی ثروت بسیار هم نیست. به اندازه کافی آدمهای ثروتمند بدبخت دیده ایم.
داشتن ضروریات زندگی مهم است ولی این عامل خوشبختی نیست. بلکه فقط نگرانی ترس و تهی دستی را از بین می برد. مردم هنگامی خوشبخت اند که احساس ارزشمندی، مورد احترام بودن و دوست داشته شدن بکنند؛ وقتی عادلانه با آنها برخورد شود، وقتی با کسانی زندگی کنند که به آنها اعتماد دارند و وقتی که احساس کنند سهمی در جامعه دارند.
تامین نیازهای اولیه مهم است ولی انسان سرگرمی، تفریح و نوآوری میخواهد، یادگیری و پیشرفت میخواهد. تعيين اهداف و دستیابی به آنها خوشحالش میکند، اینکه با ذهنش چیزی ابداع و با دستانش چیزی خلق کرده و مشکلی حل کند.
بهشت اسلام بیانگر اصل آن است. برای مردمی طراحی شده است که ضروریات زندگی را نداشتند و با این پیش فرض عمل میکند که وفور نعمت برای کسانی که از آن محرومند، خوشبختی میآورد، ولی ما اکنون میدانیم که این عامل خوشبختی نیست. کسی که بیش از حد نیاز پول دارد، لزوما خوشبخت تر از کسی نیست که به اندازه کافی دارد.
پروژه زندگی بعد از مرگ اسلام را با توجه به جهنم اسلامی میتوان بهتر معنی کرد. این پروژه با مکانیسم هویج و چماق عمل کرده و پیروان اسلام را تشویق می کند تا آنطور که صاحبان دین میخواهند عمل کنند. شما که فکر نمیکنید این چیزها واقعیت داشته باشند، نه؟